اهداف سیاسی و اقتصادی "حذف یارانه ها"
و "طرح انضباط اجتماعی"
على جوادى

همزمانی اجرای "طرح انضباط اجتماعی" و تشدید تلاش برای "حذف یارانه ها" یک تصادف و یا اتفاق ساده نیست. این دو اقدام اهداف سیاسی واحد و یکسانی را دنبال میکنند. هر دو اجزاء یک استراتژی و سیاست عمومی "پیشگیرانه" و واحد رژیم اسلامی در مواجهه با جامعه و خیزشهای احتمالی آتی هستند. در بررسی از تشدید تلاش دولت احمدی نژاد در حذف "یارانه ها" آغاز میکنیم. سپس به اهداف و ویژگی های "طرح انضباط اجتماعی" می پردازیم و در انتها ویژگی ها و اهداف سیاسی مشترک این دو طرح را بررسی میکنیم.

ویژگی های "حذف یارانه ها"
در هفته های اخیر تلاش دولت اسلامی برای پیشبرد این طرح ارتجاعی ابعاد جدیدی بخود گرفته است. هدف این طرح حذف "سوبسید های" دولتی به کالاها و اقلام اساسی مانند مواد غذایی٬ دارو٬ انواع فرآورده های نفتی٬ آب و برق و خدمات حمل نقل است. اوباش دولتی این اقدام را گامی در جهت "هدفمند کردن یارانه ها"٬ "افزایش عدالت اجتماعی" و "کمک به دهک های پایین جامعه" نام نهاده اند. نام واقعی آن تعرض گسترده به معیشت مردم و تشدید فقر و فلاکت تحمیلی است. یک پی آمد اولیه اجرای این طرح افزایش شدید قیمت کالاها و اقلام مصرفی مورد نیاز مردم است. خودی هایشان "نگران" تورم ٥٠-٦٠ درصدی و عواقب سیاسی ناشی از آن در جامعه هستند. ذکر چند نکته در حاشیه این طرح ضروری است:

١- در جامعه ای که بیش از ٧٠ در صد مردم به زندگی زیر خط فقر اسلامی محکوم شده اند٬ در شرایطی که متوسط دستمزد کارگران و مردم زحمتکش حتی کفاف یک زندگی حداقل را نمیدهد٬ در شرایطی که نزدیک به یک میلیون کارگر ماههاست که حقوق خود را دریافت نکرده اند٬ در شرایطی که چند میلیون کارگر و جوان در جامعه بیکارند٬ افزایش قیمتها و تحمیل "شوک اقتصادی" یک جنایت علیه جامعه و توده های مردم است. مسببین این سیاست ضد انسانی را باید به جرم جنایت علیه مردم به پای میز محاکمه قرار داد. 

٢- در تبلیغات تمامی عاملین و کارگزاران سرمایه در سطح جهان٬ مستقل از اسلامی و غیر اسلامی٬ پرداخت سوبسید دولتی گویا یک "صدقه" به مردم از بودجه "خودشان" است. حق طبیعی جامعه نیست. در این مباحٽ دولت "صاحب" سرمایه و ٽروت اجتماعی و درآمد حاصل از منابع طبیعی و ذخائر جامعه است. و گویا ٽروت اجتماعی حاصل "تلاش" و "زحمت" شبانه روزی آنهاست! گویا این اوباش و یا کل طبقه سرمایه داری حاکم دو روز بدون تلاش کارگر و مردم زحمتکش قادر به بقاء و دوام اند! تمامی جناحهای رژیم اسلامی و کل بورژوازی در این نگرش ارتجاعی مشترکند.

٣- ارقام بیانگر واقعیت ابعاد تعرض اقتصادی دولت اسلامی سرمایه به جامعه است. در محاسبات "کارشناسانه" میگویند: "هزينه کل يارانه های مستقيم و غير مستقيم به بيش از ٩٠ تا ١٠٠ ميليارد دلار در سال می رسد". این ارقام در حقیقت بیان ابعاد اقتصادی تعرض اقتصادی سرمایه و اسلام به زندگی و معیشت مردم است. حذف این سوبسیدها یعنی تحمیل چنین هزینه ای به زندگی فی الحال فلاکت بار و محنت زده توده های مردم یک جامعه ٧٥ میلیونی. این یکی از بزرگترین دزدیهای اجتماعی در طول حیات منحوس رژیم اسلامی است.

٤- دولت احمدی نژاد مدعی است که با پرداخت "یارانه نقدی" عملا اقدامی در جهت "عدالت اجتماعی" برداشته خواهد شد. اراجیف سران اسلامی عموما شایسته پاسخ نیستند. اما به این بی شرمی باید پاسخ داد. بر طبق ادعاهای رژیم اسلامی٬ دولت در فردای اجرای این طرح مبلغی معادل "٤٥ یا ٧٠ هزار تومان ماهانه به ٥٣ میلیون نفر پرداخت خواهد شد." حتی با فرض قبول این آمار رژیم اسلامی٬ با یک محاسبه سرانگشتی میتوان ابعاد این دزدی عظیم اجتماعی را نشان داد. کل به اصطلاح پرداختی رژیم سالانه با احتساب متوسط پرداختی ٦٠ دلار به  ٥٣ میلیون نفر در ماه رقمی معادل ٣٨ میلیارد در سال خواهد شد که تفاضل آن رقمی معادل ٦٢ میلیارد را سالانه را در اختیار دولت آدمکشان اسلامی قرار میدهد. بعلاوه مردم این اوباش اسلامی را میشناسند. "اینها اول میکشند٬ بعدا محاکمه میکنند."

٥- حذف سوبسیدهای دولتی یک سیاست مشترک اکٽر جناحها و گرایشات بورژوازی است. طرح ریاضت کشی اقتصادی٬ طرح "شوک درمانی" و یا اعمال "شوک اقتصادی"٬ تحمیل بار بحران اقتصادی بر دوش مردم زحمتکش٬ افزایش شدت استٽمار و کم کردن سهم توده مردم از ٽروت اجتماعی در زمره راه حل های مشترک بورژوازی چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون است. نق زدنهای برخی از عناصر دولتی در مجلس اسلامی و یا جناح دوم خرداد اساسا ناشی از هراسشان از پی آمدهای سیاسی این تعرض اقتصادی است. به قدرت حکومت اسلامی در مقابله با واکنش مردم به این تعرض اعتماد چندانی ندارند.

٦- تغییر موازنه قدرت اقتصادی جامعه و حکومت اسلامی یکی از اهداف این طرح است. چنانچه این طرح به اجرا گذاشته و پیاده شود٬ حکومت اسلامی به منبع عظیم دیگری از ٽروت اجتماعی دست پیدا خواهد کرد. چنین افزایش درآمدی نه تنها ظرفیتهای اقتصادی رژیم اسلامی را در مواجهه با رو در روئی هاى بین المللی و کشمکش میان دو قطب تروریستی جهان معاصر افزایش خواهد داد٬ بلکه دست رژیم اسلامی را در پیشبرد اهداف سیاسی داخلی و منطقه ای اش تقویت خواهد کرد.

٧- هدف از این تعرض به معیشت و شرایط زندگی مردم هم اقتصادی و هم سیاسی است. فلاکت اقتصادی یک ابزار سرکوب و خانه خرابی و بزانو در آوردن مردمی است که حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده اند. هر لحظه در کمین رژیم اسلامی نشسته اند و برای سرنگونی و نابودیش تلاش میکنند. تشدید فلاکت اقتصادی جامعه یک هدف روشن و صریح چنین طرحی است. فلاکت اقتصادی در عین حال یک ابزار سیاسی در سرکوب و تعرض سیاسی به جامعه است. تلاشی برای تخلیه نیرو و توان جامعه در هر مقابله و رو در رویی توده های مردم زحمتکش و حکومت اسلامی است.

مبانی "طرح انضباط اجتماعی"
"طرح انضباط اجتماعی" یک تعرض پیشگیرانه به جامعه و مردم سرنگونی طلب و اقدامی در راستای سیاست عمومی و همیشگی رژیم اسلامی برای تداوم حاکمیت سیاه و منحوس اش است. رژیم اسلامی بدون سرکوب٬ بدون زندان و شکنجه و ارعاب قادر به دوام نیست. رژیم اسلامی و جناح راست حاکمیت اسلامی مشخصا کوچکترین توهمی به پایه های حکومتی خود ندارند. میدانند که بقاء خود را مدیون شمشیر خونین اسلام و نیروی سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام هستند. طنابهای دار٬ گودالهای توحش و سنگسار٬ و زندانهای انفرادی و جمعی ابزار حاکمیت روزمره رژیم اسلامی است. علاوه بر این به چند نکته در این راستا باید اشاره کرد:

١- این رژیمی است که "خطر سرنگونی" و "براندازی" را هر روز بالای سر خود حس میکند. از ابعاد و عمق نفرت و انزجار جامعه نسبت به حکومت و مبانی اسلام با خبر است. تردیدی ندارند. برخلاف برخی از تصورات پوچ خود میدانند که ٽباتی هم ندارند. میدانند که برای بقاء هر روزه خود باید بزنند و خون بریزند. از این رو در هر فرصتی میزنند تا شاید بیشتر بمانند. سرکوب تنها تضمین حاکمیتشان است. اما همین رکن هم کارآیی سابق خود را از دست داده است. اینها فاقد ظرفیت پیشین خود در اعمال جنایت در جامعه هستند. میدانند که در مقابله با مردمی قرار دارند که علیه شان به پا خواسته اند. ظرفیت سیاسی مردم را میشناسند. از این رو تعرض میکنند که مورد تعرض قرار نگیرند. "طرح انضباط اجتماعی" به این اعتبار اقدامی "پیشگیرانه" است.

٢- اما "طرح انضباط اجتماعی" در شرایطی به اجرا در می آید که طرحهای تاکنونی رژیم علیرغم توحش نهفته در آن نتوانسته است جامعه را مرعوب کند و مردم را به سازش با رژیم اسلامی بکشاند. دولت احمدی نژاد٬ رژیم شمشیرهای خونین و از رو بسته است. با اعدامهای خیابانی و سرکوب گسترده اعتراضات کارگری و اجتماعی و دانشجویی کار خود را آغاز کرد. با تعرض گسترده خیابانی به جوانان و زنان ادامه داد. اما نتوانست مردم را مرعوب و خانه نشین کند. "طرح انضباط اجتماعی" طرح قربانی گرفتن مجدد از جامعه است. در هر دوره ناچارند ظرفیت سرکوبگرانه خود را افزایش دهند. این طرح فازی در سلسله اقدامات رژیم اسلامی در این چهارچوب است. مسلما چنین سیاستهایی تاٽیرات معین و مخربی بر ابعاد تقابل اجتماعی و توان اعتراض جامعه بجا خواهد گذاشت. اما ظرفیت خانه نشین کردن مردم را ندارند. مردم اهداف رژیم از این زور آزمایی ها را میدانند.

٣- رژیم اسلامی هدف از اجرای این طرح را عملیات "ایست و بازرسی"٬ "اقتدار و پایداری بسیج" اعلام کرده است. اعلام کرده اند که "گشتهای عملیاتی دائمی و ماندگار" خواهند بود. این اقدامات در حکم یک حکومت نظامی اعلام نشده و طولانی مدت در بخشهای مختلف جامعه است. در واقع دارند برای اجرای حکومت نظامی و کودتا "تمرین" میکنند. بعلاوه خط و نشان میکشند٬ میگویند "بعد نظامی یکی از ابعاد مختلف فعالیت بسیج است" اما در عین حال ناچارا اذعان میکنند که به "بسیجیان توصیه کرده ایم که به هیچ وجه برخورد فیزیکی نکنند." از پیش میدانند که هر نوع تقابلی چنانچه از کنترل خارج شود میتواند جرقه یک اعتراض عمومی تر شود. نمونه های درگیری در آریاشهر و شورشهای شهری کماکان در حافظه امنیتی آنها قرار دارد. از این رو با تردید حرکت میکنند. اما آماده هر نوع اقدام و ریسکی برای بقاء خود هستند.

٤- "طرح انضباط اجتماعی" طرحی برای مقابله با اعتراض مردم در محلات است. اشکال پیشبرد این طرح٬ آرایش نظامی – انتظامی ای که طرح بخود گرفته اند٬ چگونگی پیشبرد آن نشاندهنده جوهر واقعی شکل و نوع تقابلی است که خود را برای آن آماده میکنند. "محلات" هدف اصلی و محل تمرکز نیروهای سرکوب و بسیج دراین طرح است. این طرحی برای مقابله با "شورشها" و
"خیزشهای" احتمالی است. مسلما در هر اعتراض اجتماعی "محلات" نقش ویژه و معینی خواهند داشت. رژیم اسلامی از هم اکنون برای مقابله با شرایط احتمالی این چنینی آماده میشود.

٥- این طرح در عین حال از ضرورتهای خاص شرایط حاضر تقابل رژیم و جامعه نشات میگیرد. رژیم اسلامی در صدد اجرای یکی از بزرگترین تعرض های اقتصادی خود به جامعه و سطح معیشت مردم است. در حال حاضر در تلاش برای گرد آوری قوا و حل مناقشات درونی حاکمیت بمنظور پیشبرد این طرح هستند. سقوط قیمت نفت٬ گسترش دامنه بحران اقتصادی جهان سرمایه داری و عیان شدن پی آمدهای آن در سرمایه داری ایران٬ از تردیدهای بخشهایی از حاکمیت از پیشبرد این طرح خواهد کاست. سرنوشت نهایی طرح به نوعی به نتیجه زورآزمایی جدید رژیم در تقابل با جامعه گره خورده است.

٦- یک فاکتور مهم در کل معادلات رژیم "سرعت انتقال" و احتمال "گسترش سریع حوادٽ" و "خارج شدن اوضاع" از دست رژیم است. رژیم اسلامی میداند که بر دریایی از نفرت عمومی و تلاش مردم برای سرنگونی اش قرار دارد. از ظرفیت انفجاری جامعه کاملا با خبر است. از این رو در عین تعرض "محتاط" است. میدانند که اگر در اوج تهاجم شکست بخورند٬ در سراشیبی سقوط رفته اند. این طرح در کنار حضور گسترده حراست در مراکز تولیدی٬ رکن دیگر استراتژی سرکوب رژیم در مواجهه با گسترش اعتراضات کارگری و اجتماعی است.

مبانی مشترک دو طرح
رژیم اسلامی یک جانور کریه سیاسی است. سیاست و اقتصادش هر دو یک هدف واحد را دنبال میکنند. چنین طرحهایی تماما در خدمت تداوم بخشیدن به حاکمیت منحوس رژیم اسلامی است. هم طرحهای اقتصادی و هم  طرحهای سیاسی رژیم٬ تلاشی برای بقاء حاکمیت کٽیف اسلامی است. در ایران٬ مردم مدتهاست که به رژیم علنا اعلام جنگ کرده اند. تقابل با این وضعیت اساس و جوهر تلاشهای رژیم اسلامی است. تردیدی نیست که در هراس از تکان خوردن و اعتراض گسترده مردم به وحشت افتاده اند. رژیم اسلامی یک رژیم متعارف سرمایه داری در یک جامعه متعارف نیست. در یک فلج و بن بست سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. در مقابل با جامعه و نسلی از مردم است که هر روز در انتظار سرنگونی و نابودی اش هستند. هر اقدام و طرح سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تنها با در نظر گرفتن این ویژگی ها و مختصات سیاسی جامعه و رژیم اسلامی قابل درک و تشخیص است. سیاست اعمال فلاکت اقتصادی٬ تحمیل بار بحران سرمایه داری بر دوش توده های مردم علاوه بر نتایج اقتصادی آن٬ عاملی در جهت تخلیه توان مبارزاتی جامعه و در خدمت تداوم بقاء رژیم اسلامی است.

اما موقعیت رژیم اسلامی یک موقعیت لاعلاج و غیر قابل درمان است. سرکوب و ترور و اعدام و فلاکت اقتصادی در مواجهه با خیزش و برخاستن مردم چاره ساز نیست. این سیاستها مدتهاست که بیحاصلی خود را اٽبات کرده اند. رژیمی که راه حل اقتصادی ندارد٬ رژیمی که مورد انزجار عمومی است٬ رژیمی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی یک مرده سیاسی است٬ راه پس و پیش ندارد. رفتنی است. باید سرنگون شود. هدف ما پایان دادن به عمر این رژیم در پس یک انقلاب عظیم کارگری است. *